صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۶۹۴

۱

تن آهنین و نفس گرم و دل رمیده خوش است

سپند مضطرب و مجمر آرمیده خوش است

۲

صدف پر از گهر و ابر قطره بار نکوست

عذار یار عرقناک و می چکیده خوش است

۳

سکون ز مرکز و گردش بجاست از پرگار

پیاله در حرکت، صحبت آرمیده خوش است

۴

به پای قافله نتوان شدن فلک پرواز

سفر چو عیسی ازین خاکدان جریده خوش است

۵

شکستنی است کلیدی که بستگی آرد

زبان کز او نگشاید دلی، بریده خوش است

۶

تمام سوز نگشت از شتاب، پروانه

سفر در آتش سوزان عنان کشیده خوش است

۷

کمان به گوشه ابرو بلند می گوید

که راست خانگی از مدم خمیده خوش است

۸

عطا و منع مساوی است با رضامندی

درین ریاض گل چیده و نچیده خوش است

۹

چه عمر پوچ به گفتار می کنی صائب؟

سخن که نیست در او مغز، ناشنیده خوش است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۳۷۷

نظرات