
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۷۱۵
۱
سحاب گرد کدورت شراب صبحدم است
نشاط روی زمین در رکاب صبحدم است
۲
صفای چهره شبنم، گل سحرخیزی است
نقاب دولت بیدار، خواب صبحدم است
۳
دمی که تیره نباشد، دم مسیحایی است
شبی که خوش گذرد در حساب صبحدم است
۴
ز تیغ او جگر زخم تازه می گردد
که صیقل دل مخمور، آب صبحدم است
۵
جهان ز پرتو خورشید غوطه زد در تیغ
هنوز شبنم ما مست خواب صبحدم است
۶
مباد صرف کنی اشک و آه را بی وقت
که این متاع گرانمایه، باب صبحدم است
تصاویر و صوت

نظرات