صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۷۲۶

۱

صفای حسن تو از خط به جای خویشتن است

درین غبار همان بر صفای خویشتن است

۲

هنوز می چکد از چهره تو آب حیات

هنوز سرو قدت در هوای خویشتن است

۳

اگر چه حسن تو از خط شده است پا به رکاب

سبک عنانی زلفت به جای خویشتن است

۴

هنوز گردش چشم تر است دور بجا

هنوز گوش تو مست نوای خویشتن است

۵

هنوز آن صف مژگان ز هم نپاشیده است

هنوز چشم تو محو لقای خویشتن است

۶

هنوز مرکز حسن است خال مشکینت

هنوز زلف تو زنجیر پای خویشتن است

۷

هنوز لطف بجا صرف می شود بیجا

هنوز رنجش بیجا به جای خویشتن است

۸

نبسته است به زنجیر پای ما را عشق

قلاده سگ ما از وفای خویشتن است

۹

ز تنگنای صدف بی حجاب بیرون آی

که گوهر تو نهان در صفای خویشتن است

۱۰

دماغ بنده نوازی نمانده است ترا

وگرنه بندگی ما به جای خویشتن است

۱۱

ز آشنایی مردم حذر کند صائب

کسی که از ته دل آشنای خویشتن است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۳۹۳

نظرات