صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۷۴۲

۱

هنوز خط ز لب یار برنخاسته است

غبار فتنه ازین رهگذر نخاسته است

۲

ز بخت تیره من از آفتاب نومیدم

وگرنه صبح ز من پیشتر نخاسته است

۳

مکن به دل سیهان پند خویش را ضایع

که خون مرده به صد نیشتر نخاسته است

۴

نچیده است گل از روی دولت بیدار

ز خواب هر که به روی تو برنخاسته است

۵

ز لرزش دل عشاق کی خبر داری؟

که آه سرد ترا از جگر نخاسته است

۶

ز تندباد حوادث نمی روم از جای

فتاده ای چو من از خاک برنخاسته است

۷

ز محفلی که مرا جستن است در خاطر

سپند از آتش سوزنده برنخاسته است

۸

مکن به سنگدلان صرف آبرو صائب

که هیچ ابر ز آب گهر نخاسته است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۴۰۰
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۴۳۴

نظرات