صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۷۴۸

۱

ز بس به کشتن من تیغ مایل افتاده است

هزار مرتبه در پای قاتل افتاده است

۲

چو گردباد به گرد سر زمین گردم

که به افتادگی من مقابل افتاده است

۳

به بال همت گردون نورد من بنگر

به این مبین که مرا رخت در گل افتاده است

۴

هزار مرحله از کعبه است تا در دل

دلت خوش است که بارت به منزل افتاده است

۵

غرض ز صحبت دریا کشاکش است چو موج

وگرنه گوهر تمکین به ساحل افتاده است

۶

زبان شمع مگر مصرعی ز صائب خواند؟

که باز شور قیامت به محفل افتاده است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۴۰۳

نظرات