
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۷۵۴
۱
رفو به چاک دل خسته هیچ کس نزده است
که قفل بر دهن بسته هیچ کس نزده است
۲
دل رمیده به تکلیف برنمی گردد
صلا به مرغ قفس جسته هیچ کس نزده است
۳
گشاده روی شو، از حادثات ایمن باش
که سنگ بر در نابسته هیچ کس نزده است
۴
دهان پسته زرشک لب تو پر خون است
وگرنه بر دهن پسته هیچ کس نزده است
۵
دل مرا ز خم زلف او رهایی نیست
بدر ز کوچه بن بسته هیچ کس نزده است
۶
به غیر من که گره می زنم به ترا سرشک
گره به رشته نگسسته هیچ کس نزده است
۷
به قلب آتش سوزان، به اتفاق سپند
به غیر صائب دلخسته هیچ کس نزده است
تصاویر و صوت

نظرات