صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۷۵۵

۱

به نیم جلوه کسی کشوری بهم نزده است

به یک پیاده کسی لشکری بهم نزده است

۲

ز چشم شوخ تو شد ملک صبر زیر و زبر

به یک نگاه کسی کشوری بهم نزده است

۳

مرا به بلبل تصویر، رحم می آید

که در هوای تو بال و پری بهم نزده است

۴

هوای خانه بود چون حباب دشمن من

بساط عیش مرا صرصری بهم نزده است

۵

ز اشتیاق تو بر هم زدم دو عالم را

به این نشاط، دو کف دیگری بهم نزده است

۶

شمار داغ مرا بوالهوس چه می داند؟

ز پاره های جگر دفتری بهم نزده است

۷

سری به عالم آسودگی بکش صائب

ترا که کاکل سیمین بری بهم نزده است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۴۰۷

نظرات