
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۷۵۶
۱
چه شوخی از نگه بیگناه ما شده است؟
که شرم تشنه به خون نگاه ما شده است
۲
خدای تیغ ترا مهربان ما سازد
که سخت جانی ما سنگ راه ما شده است
۳
ز طعن اهل ملامت چه پشت سر خاریم؟
کنون که سنگ ملامت پناه ما شده است
۴
ز گرد بالش داغ جنون چه سر پیچیم؟
که این ز روز ازل تکیه گاه ما شده است
۵
به غیر پنجه خونین، دگر کدامین گل
عزیز کرده طرف کلاه ما شده است؟
۶
رخش که آینه را رو به خاک می مالید
ز خط سبز، بلای سیاه ما شده است
تصاویر و صوت

نظرات