صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۷۵۷

۱

جهان ز عکس رخ آن یگانه پر شده است

مثال واحد و آیینه خانه پر شده است

۲

به جام باده غلط می کنند ساده دلان

ز بس زرنگ گلم آشیانه پر شده است

۳

نفس گداخته آید نگه به مژگانم

ز اشک بس که مرا چشمخانه پر شده است

۴

کجا ز خواب کند ناله منش بیدار؟

چنین که گوش جهان از فسانه پر شده است

۵

چو رزق مرغ قفس نیست غیر خوردن دل

چه سود ازین که مرا آب و دانه پر شده است؟

۶

توان شنید نوای جرس ز بیضه من

ز بس ز زمزمه عاشقانه پر شده است

۷

عنان گریه مستانه مرا بگذار

که گرد غیر درین آستانه پر شده است

۸

مرا ز شکوه دل ساده ای است چون کف دست

ترا ز خرده من گر خزانه پر شده است

۹

درازدستی مژگان جگر شکافترست

دلم خدنگ قضا را نشانه پر شده است

۱۰

گر آستانه نشین گشته ام ز خواری نیست

که از شکوه جمال تو خانه پر شده است

۱۱

علاج گرسنه چشمی نمی کند نعمت

که چشم دام مکرر ز دانه پر شده است

۱۲

جواب آن غزل میرزا سعیدست این

که عالم از غزل عاشقانه پر شده است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۴۰۷

نظرات