
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۷۸۱
۱
ز داغ عشق مرا شد دل خراب درست
اگر شکسته مه شد ز آفتاب درست
۲
مرو به مجلس می اگر به توبه می لرزی
سبو همیشه نیاید برون ز آب درست
۳
به یک سفر نشود پخته آدمی هرگز
به یک مقابله کی می شود کتاب درست؟
۴
ز سیل حوادث سر پا برهنه بیرون رفت
نشست هر که درین عالم خراب درست
۵
دل درست ز دنیا نمی توان بردن
ز بحر چون به کنار اوفتد حباب درست؟
۶
ازین که نسبت او کرده ام به ماه تمام
ندیده ام به رخ یار از حجاب درست
۷
چه سود صبح وطن، سینه چاک غربت را؟
کتان پاره نگردد به ماهتاب درست
۸
شکست لازم طرف نقاب افتاده است
ز فرهادها نبود فرد انتخاب درست
۹
هزار شیشه شکست و درست شد صائب
نشد شکستگی دل به هیچ باب درست
تصاویر و صوت

نظرات