صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۷۹۷

۱

به آبداری لعل تو هیچ گوهر نیست

به این صفا، گهری در ضمیر کوثر نیست

۲

مرا به ساغری ای خضر نیک پی دریاب

که بی دلیل ز خود رفتنم میسر نیست

۳

توانگرست به یک مشت خاک، دیده فقر

دل حریص به صد گنج زر توانگر نیست

۴

شهادتی که بود دیگری وسیله آن

ز زندگانی خضر و مسیح کمتر نیست

۵

من و تردد خاطر، خدا نگه دارد!

به قلزمی که منم، موج او شناور نیست

۶

دل شکسته ما را به لطف خود بپذیر

نظر به مورچه، پای ملخ محقر نیست

۷

ببر ز خویش اگر جنت آرزو داری

که دوزخی بتر از صحبت مکرر نیست

۸

حمایت ضعفا مانع پریشانی است

وگرنه رشته سزاوار قرب گوهر نیست

۹

ز چاک دل بود امید فتح باب مرا

چو آفتاب مرا روی دل به هر در نیست

۱۰

شفق همین نه به خورشید کار دارد و بس

کدام لقمه این هفت خوان به خون تر نیست؟

۱۱

ترا که پای طلب بسته اند، سنگین باش

درین محیط که ماییم جای لنگر نیست

۱۲

مدار چشم مروت ز هیچ کس صائب

که خضر را غم محرومی سکندر نیست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۴۲۷
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۵۶۴
کلیات صائب تبریزی از روی نسخهٔ خطی که خود شاعر تصحیح نموده با مقدمه و شرح حال آقای امیری فیروزکوهی از انتشارات کتابفروشی خیام، مقدمه مورخ ۱۳۳۳ شمسی - گردآورنده: ج. آزمون - تصویر ۳۶۰

نظرات