صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۸۰۹

۱

زمین چو ریگ روان است بر جناح سفر

در او فشردن پای ثبات ممکن نیست

۲

به داغ عشق در اینجا اگر نسوخته ای

ز آفتاب قیامت نجات ممکن نیست

۳

ز فکر تشنه لبان خضر آب سیر نخورد

وگرنه سیری از آب حیات ممکن نیست

۴

ز شرم آن لب شیرین اگر نگردد آب

به چوب بستن دست نبات ممکن نیست

۵

به زور، روی دل از دل نمی توان گرداند

به دوستان، عدم التفات ممکن نیست

۶

چگونه قطره تواند محیط دریا شد؟

ز راه فکر رسیدن به ذات ممکن نیست

۷

مگر وسیله شود خط عنبرین، ورنه

به مهر خال رساندن برات ممکن نیست

۸

مکن تلاش رهایی ز زلف او صائب

که از کمند خدایی نجات ممکن نیست

۹

خلاصی دل ما از جهات ممکن نیست

به زور نقش ز ششدر نجات ممکن نیست

۱۰

بلاست عاشقی نوخطان چار ابرو

ز چار موجه دریا نجات ممکن نیست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۴۳۳
کلیات صائب تبریزی از روی نسخهٔ خطی که خود شاعر تصحیح نموده با مقدمه و شرح حال آقای امیری فیروزکوهی از انتشارات کتابفروشی خیام، مقدمه مورخ ۱۳۳۳ شمسی - گردآورنده: ج. آزمون - تصویر ۳۵۱

نظرات