صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۸۱۷

۱

ستاره سوخته عشق را پناهی نیست

در آفتاب قیامت گریزگاهی نیست

۲

به داغ کهنه و نو، روز و شب شود معلوم

به عالمی که منم آفتاب و ماهی نیست

۳

دل رمیده من وحشی بیابانی است

که جز زبان ملامت در او گیاهی نیست

۴

اگر چه آه ندارند در جگر عشاق

نگاه حسرت این قوم کم ز آهی نیست

۵

فغان که در نظر اعتبار لاله رخان

شکسته رنگی عاشق به برگ کاهی نیست

۶

شکفته باش که قصر وجود انسان را

به از گشادگی جبهه پیشگاهی نیست

۷

چگونه بال فشانم به کهکشان صائب؟

مرا که قوت پرواز برگ کاهی نیست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۵۶۶
دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۴۳۷

نظرات