
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۸۳
۱
تر نسازد گریه های ابر نیسانی مرا
جوهر دیگر بود در گوهرافشانی مرا
۲
چون نباشم یک سر و گردن بلند از آفتاب؟
می کند زخم تو بر گردن گریبانی مرا
۳
گر نمی شد دانه خال تو خضر راه کفر
سبحه می انداخت در دام مسلمانی مرا
۴
در قیامت هم نخواهم از عتابش شکوه کرد
زین زبان بندی که کرد آن چین پیشانی مرا
۵
عشق تا دست نوازش بر سر دوشم کشید
عمر چون کاکل به سر شد در پریشانی مرا
۶
از هوا گیرد خطر را کشتی من چون حباب
هر نسیمی می تواند کرد طوفانی مرا
۷
ظاهرم گو جلوه گاه صورت دیبا مباش
بس بود آیینه سان تشریف عریانی مرا
تصاویر و صوت



نظرات