
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۸۵۲
۱
آن روی لاله رنگ مرا در نقاب سوخت
در پرده سحاب مرا آفتاب سوخت
۲
پروانه را نسوخت ز فانوس اگر چه شمع
رویش مرا به پرده شرم و حجاب سوخت
۳
خاکستری است گریه آتش عنان من
در پرده های دیده من بس که خواب سوخت
۴
شد زرد خط سبز ازان روی آتشین
چون سبزه ضعیف که در آفتاب سوخت
۵
هر چند عاجزیم حذر کن ز اشک ما
کز گریه داغ بر دل آتش کباب سوخت
۶
نگذاشت آب در جگرم آه آتشین
در برگ گل ز تندی آتش گلاب سوخت
۷
چون زلف، راه عشق سیاهی کند ز دور
از بس نفس درین ره پر پیچ و تاب سوخت
۸
فیضی نبردم از می گلرنگ نوبهار
چون لاله در پیاله من این شراب سوخت
۹
سنگین فتاده خواب تو، ورنه فغان من
در چشم نرم مخمل بیدرد خواب سوخت
۱۰
از مرحمت به مرهم کافور غوطه داد
صائب اگر کتان مرا ماهتاب سوخت
تصاویر و صوت

نظرات