صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۸۵۳

۱

سر جوش داغ بر دل ما نوبهار ریخت

دردی که ماند بر جگر لاله زار ریخت

۲

بی وقت هر که همچو صدف لب نکرد باز

ابر بهارش آب گهر در کنار ریخت

۳

عاشق به شوربختی من نیست در جهان

برخاستم ز جا، نمکم از کنار ریخت

۴

هر جا که شد ترانه ما انجمن فروز

گردید آب نغمه و از زلف تار ریخت

۵

شور جزا، ذخیره فردای خویش را

امروز بر جراحت این دل فگار ریخت

۶

از رشک قرب شانه دلم شاخ شاخ شد

این زهرگویی از بن دندان مار ریخت

۷

آن کس که دشنه در گذر ما به خاک کرد

در رهگذار برق سبکسیر، خار ریخت

۸

با ترک هستی از غم ایام فارغم

آسوده شد ز سنگ، درختی که بار ریخت

۹

مشاطه دماغ پریشان عالم است

صائب هر آنچه از قلم مشکبار ریخت

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۴۵۴

نظرات