
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۸۸۲
۱
خال لب تو داغ دل آب کوثرست
پنهان تبسمت نمک شور محشرست
۲
حالا به فکر دلبری افتاده ابرویت
تیغ برهنه روی تو نوخط جوهرست
۳
تنها نه من دل پری از باغ می برم
شبنم هم از تبسم رسوای گل، ترست
۴
کی رو ز تلخرویی دریا به هم کشد؟
ابر مرا معامله با آب گوهرست
۵
دارد خبر ز آه من و تنگنای چرخ
هر شعله ای که در قفس تنگ مجمرست
۶
پرویز داغ غیرت خود را علاج کرد
شیرین تندخوی همان داغ شکرست
۷
از آستان عشق به جایی نمی رود
صائب یکی ز حلقه به گوشان این درست
نظرات