
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۸۹۷
۱
عشق گهرشناس به دیوانه خوشترست
از بهر گنج، گوشه ویرانه خوشترست
۲
زین حاجیان که گرد حرم طوف می کنند
بر گرد شمع گشتن پروانه خوشترست
۳
نشنیده ای که می شکند سنگ، سنگ را؟
دیوانگی به مردم دیوانه خوشترست
۴
باران ابرهای سفیدست تازه تر
از هوشیار ریزش مستانه خوشترست
۵
در ابر از آفتاب توان فیض بیش برد
در پرده دیدن رخ جانانه خوشترست
۶
از شمع بزم اگر چه ثبات قدم خوش است
در سوختن، شتاب ز پروانه خوشترست
۷
در حاجت، آشنا در بیگانگی زند
در یوزه مراد ز بیگانه خوشترست
۸
مستان نمی رسند به کیفیت هوا
در نوبهار توبه ز پیمانه خوشترست
۹
تیغ است در بریدن ره نعل واژگون
بهر خداپرست صنمخانه خوشترست
۱۰
صائب ز دانه ها که درین دامگاه هست
از بهر صید، سبحه صد دانه خوشترست
تصاویر و صوت

نظرات