
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۹۰۵
۱
باغ و بهار چشم پر آب من آتش است
ساقی و مطرب و می ناب من آتش است
۲
بلبل نیم که آتش گل سازدم کباب
پروانه ام، شراب و کباب من آتش است
۳
چون عشق در طبیعت من انقلاب نیست
صلح و نزاع و لطف و عتاب من آتش است
۴
تا روی آتشین نبود، وا نمی شوم
چون اشک شمع، عالم آب من آتش است
۵
در سینه گداخته ام آه سرد نیست
دریای آتشم که سحاب من آتش است
۶
رسواترست پرده رازم، ز راز من
داغ محبتم که نقاب من آتش است
۷
طوطی نیم که آینه از من سخن کشد
یاقوت کن قدح، که شراب من آتش است
۸
باشد کباب آتش، هر جا سمندری است
من آن سمندرم که کباب من آتش است
۹
اشک یتیمم و عرق روی شرمگین
از من حذر کنید که آب من آتش است
۱۰
از اشک بلبلان گل من آب خورده است
بگذر ز خون من که گلاب من آتش است
۱۱
صائب من آن سمندر دیوانه مشربم
کز دود خویش سلسله تاب من آتش است
تصاویر و صوت



نظرات