
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۹۱۳
۱
شاخی که چار فصل پر از میوه و گل است
دست ز کار رفته اهل توکل است
۲
چون عاشقی کند به دل جمع عندلیب؟
در گلشنی که غنچه پریشانتر از گل است
۳
نقش مراد دیده جوهرشناس ماست
چین جبین که جوهر تیغ تغافل است
۴
زان خال عنبرین نتوان سرسری گذشت
هر نقطه زین صحیفه محل تأمل است
۵
صائب درین زمانه نمکدان عشق را
شوری که مانده است همین شور بلبل است
تصاویر و صوت

نظرات