
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۹۲۶
۱
روشنگر وجود به راه اوفتادن است
در جویبار، سبزی آب از ستادن است
۲
رو تافتن ز پیکر خاکی پس از وصول
بعد از نماز پشت به محراب دادن است
۳
عرض نیاز خویش به پاکیزه گوهران
لب چون صدف به ابر بهاران گشادن است
۴
دست دعا بلند نکردن به وقت صبح
بر سینه دست پیش کریمان نهادن است
۵
بر روی غافلان جهان خنده سپهر
از رود نیل کوچه به فرعون دادن است
۶
در موج خیز حادثه آسوده زیستن
در رهگذار سیل میان را گشادن است
۷
صائب بود به گرد سرش کعبه در طواف
آن رهروی که منزلش از پا فتادن است
تصاویر و صوت


نظرات
خ م