صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۹۴۵

۱

رزق وسیع در قدم میهمان توست

هر کس که میهمان تو شد میزبان توست

۲

نعمت شود زیاده به قدر زبان شکر

نخلی است این که ریشه آن در دهان توست

۳

گر سایه ای به سوخته جانی فکنده ای

در آفتابروی جزا سایبان توست

۴

آسودگی نتیجه ترک علایق است

پوشیدن نظر ز جهان دیده بان توست

۵

در خاک و خون ترا نکشیده است تا زبان

در خامشی گریز که دارالامان توست

۶

تیر دعای صافدلان نیست نارسا

هر نارسایی که بود در کمان توست

۷

هر چند از رکاب تو دور افتاده ایم

دست ز کاررفته ما در عنان توست

۸

غربت نمی کشی ز وطن هر کجا روی

از زیر بال خویش اگر آشیان توست

۹

صائب ز نغمه تو شکرزار شد جهان

گفتار، حق خامه شیرین زبان توست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۵۰۰

نظرات