صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۹۶۲

۱

بر گلشن آنچه زان گل خودرو گذشته است

بر زخم های تازه کی از بو گذشته است؟

۲

امروز هیچ فاخته کوکو نمی زند

گویا به باغ آن قد دلجو گذشته است

۳

اوقات من به اشک ندامت شده است صرف

چون سرو، عمر من به لب جو گذشته است

۴

صد پرده شوختر بود از چشم خال تو

این نافه در دویدن از آهو گذشته است

۵

ظلمی که بر تو رفت ز کوتاه دیدگان

بر ماه مصر کی ز ترازو گذشته است؟

۶

از سردی زمانه نهال امید ما

مانند نخل موم ز نیرو گذشته است

۷

از ما سراغ منزل آسودگی مجو

چون باد، عمر ما به تکاپو گذشته است

۸

صائب گذشته است ز افلاک آه من

هر گاه در دل آن قد دلجو گذشته است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۵۰۸

نظرات