
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۹۶۶
۱
زلفش به هر دو دست عنانم گرفته است
ابروی او به پشت کمانم گرفته است
۲
من چون هدف نمی روم از جای خویشتن
پیکان او عبث به زبانم گرفته است
۳
چون از میان خلق نگیرم کناره ای؟
فکر کنار او به میانم گرفته است
۴
آتش چگونه دست و گریبان شود به خار؟
عشق ستیزه خوی، چنانم گرفته است
۵
صائب چو ابر گریه اگر می کنم رواست
آتش چو برق در رگ جانم گرفته است
تصاویر و صوت


نظرات