صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۹۷۲

۱

روی شکفته شاهد جان فسرده است

آواز خنده شیون دلهای مرده است

۲

دخل تو گرچه جز نفسی چند بیش نیست

خرجت ز کیسه نفس ناشمرده است

۳

چون غنچه این بساط که بر خویش چیده ای

تا می کشی نفس همه را باد برده است

۴

سیلاب را ز سایه زمین گیر می کند

کوه غمی که در دل من پا فشرده است

۵

صائب چو موج از خطر بحر ایمن است

هر کس عنان به دست توکل سپرده است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۵۱۳

نظرات