
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۹۷۶
۱
از خاکمال دام، پرم توتیا شده است
از مالش استخوان تنم رونما شده است
۲
حال شکاف سینه و پیکان او مپرس
یک مشت استخوان، قفس صد هما شده است
۳
داند چه قسم دولتی از دست داده ام
از دست هر که دامن پر گل رها شده است
۴
یک آه دردناک به از طاعت دو کون
این شکر چون کنم که نمازم قضا شده است؟
۵
صائب سفینه ای که زمامش به دست توست
هر تخته، لوح مشهد صد ناخدا شده است
تصاویر و صوت

نظرات