
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۱۹۷۸
۱
خال تو ریشه در شکرستان دوانده است
از خط سبز، شهپر طوطی رسانده است
۲
جز خط دل سیه که مبیناد روز خوش
بر شمع آفتاب که دامن فشانده است؟
۳
مجنون من ز کندن جان در طریق عشق
فرهاد را به کوه مکرر جهانده است
۴
تا قامت بلند تو در جلوه آمده است
از رعشه سرو فاختگان را پرانده است
۵
موج سراب می شمرد سلسبیل را
هر کس ز خط سبز تو چشمی چرانده است
۶
با قامت تو سبزه خوابیده است سرو
با چهره تو لاله چراغ نشانده است
۷
دستی است شاخ گل که به مستی نگار من
صائب ز روی ناز به گلشن فشانده است
تصاویر و صوت

نظرات