صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۱۹۸۱

۱

امروز قدر نکته موزون نمانده است

انصاف در قلمرو گردون نمانده است

۲

هیچ است صد رساله حکمت به چشم ما

بهتر ز خم اثر ز فلاطون نمانده است

۳

یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت

در بند آن مباش که مضمون نمانده است

۴

صائب پیاله گیر که تا کرده ای نگاه

یک خشت از عمارت گردون نمانده است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۵۱۷
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۴۴۰

نظرات

user_image
امیر
۱۳۹۷/۰۸/۱۸ - ۰۴:۵۸:۳۳
حافظ هم دارد کهحدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جوکه کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما رایکی دیگر از اشعار ضد حکمت و فلسفه البته به معنای مباحث بی نتیجه و کم فایده و الا شعرا و بزرگان ما مخالف تعقل و خرد ورزی نبوده اند و جای جای اشعارشان ترغیب به دانش و خرد است
user_image
ایزد -
۱۴۰۱/۰۸/۰۲ - ۰۰:۰۶:۰۲
یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت ...حافظ هم می گه :یک قصه بیش نیت غم عشق وین عجبکز هر زبان که می شنوم نا مکرر است