
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۰۰۰
۱
هر غنچه زین چمن دل در خون نشانده ای است
هر شاخ نرگسی نظر بازمانده ای است
۲
هر شاخ گل که فصل خزان جلوه می کند
از رنگ و بوی عاریه، دست فشانده ای است
۳
از عقل درگذر، که چراغی است بی فروغ
دست از جنون بدار، که نخل فشانده ای است
۴
در دور تیغ غمزه او نقطه زمین
چون داغ لاله، دیده در خون نشانده ای است
۵
مجنون که بود قافله سالار وحشیان
در عهد ما پیاده دنبال مانده ای است
۶
صائب به دور عارض عالم فروز او
از لاله دم مزن، که چراغ نشانده ای است
تصاویر و صوت

نظرات