
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۰۰۱
۱
از فیض نوبهار، زمین بزم چیده ای است
دست نگار کرده، رخ می کشیده ای است
۲
باغ از شکوفه، لیلی چادر گرفته ای
از لاله کوه، عاشق در خون تپیده ای است
۳
عالم ز ابر، موج پریزاد می زند
مهد زمین سفینه طوفان رسیده ای است
۴
هر موج سبز، طرف کلاه شکسته ای
هر داغ لاله، چشم غزال رمیده ای است
۵
از لاله، بوستان لب لعلی است می چکان
از جوش گل، چمن رخ ساغر کشیده ای است
۶
هر زلف سنبلی، شب قدری است فیض بخش
هر شاخ پر شکوفه، صباح دمیده ای است
۷
هر برگ سبز، طوطی شیرین تکلمی
هر شبنم گلی، نظر پاک دیده ای است
۸
شیرینی نشاط جهان را گرفته است
صبح از هوای تر، شکر آب دیده ای است
۹
این قامت خمیده و عمر سبک عنان
تیر گشاده ای و کمان کشیده ای است
۱۰
صائب همین بود دل بی آرزوی ما
امروز زیر چرخ اگر آرمیده ای است
تصاویر و صوت

نظرات