صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۰۲۳

۱

دلبستگی است مادر هر ماتمی که هست

می زاید از تعلق ما، هر غمی که هست

۲

خود را ز واصلان دیار فنا شمار

تا بر دل تو سور شود ماتمی که هست

۳

با تشنگی باز که در زیر آسمان

دلهای آب کرده بود، شبنمی که هست

۴

از خود رمیده ای است که خود را نیافته است

امروز در بساط جهان بیغمی که هست

۵

هر چند در دهان تو خاک سیه زنند

چون نقش، خوش برآی بر هر خاتمی که هست

۶

زخم تو بی نیاز ز مرهم نمی شود

تا صرف دیگران نکنی مرهمی که هست

۷

آتش ز سنگ و لعل ز خارا گرفته اند

محکم بگیر دامن کوه غمی که هست

۸

بر مهلت زمانه دون اعتماد نیست

چون صبح در خوشی به سر آور دمی که هست

۹

سالک اگر به دامن خود پای بشکند

در دل کند مشاهده هر عالمی که هست

۱۰

هرگز سری ز روزن دل برنکرده اند

جمعی که قانعند به این عالمی که هست

۱۱

با خامشی بساز که در خاکدان دهر

چاه فرامشی است همین محرمی که هست

۱۲

صائب دو شش زدند درین عالم سپنج

آنها که ساختند به نقش کسی که هست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۵۳۶

نظرات

user_image
محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com
۱۳۹۵/۰۸/۰۹ - ۲۳:۳۲:۵۹
بیت شوم فرز نخست بفکر ناقص بنده باید چنین باشد: با تشنگی بساز٬ که در زیر اسمانتا٬ بردل تو سور شود٬ شبنمی که هست.
user_image
محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com
۱۳۹۵/۰۸/۰۹ - ۲۳:۳۶:۱۹
با پوزشیک بار دیگر می نویسمبیت سوم فرد نخست بفکر ناقص بنده باید چنین باشدبا تشنگی بساز٬ که در زیر آسمانتا٬ بردل تو سور شود٬ شبنمی که هست
user_image
محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com
۱۳۹۵/۰۸/۰۹ - ۲۳:۳۹:۰۰
بیت سوم فرد نخست بفکر ناقص بنده باید چنین بود:با تشنگی بساز٬ که در زیر آسماندلهای آب کرده بود، شبنمی که هست