صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۰۳۸

۱

حسن ترا به نقش و نگار احتیاج نیست

روی شکفته را به بهار احتیاج نیست

۲

اندیشه وصال ندارند عاشقان

از دست رفته را به کنار احتیاج نیست

۳

کان نمک کجا به نمکدان برد نیاز؟

شور مرا به خنده یار احتیاج نیست

۴

ما صلح کرده ایم به دل از جهان گل

هر جا که مهره هست به مار احتیاج نیست

۵

گوش سخن شنو نکشد رنج گوشمال

دلهای نرم را به فشار احتیاج نیست

۶

از مشرب وسیع به جنت فتاده ایم

این نخل موم را به بهار احتیاج نیست

۷

یک آینه است شش جهت از نور روی تو

حسن ترا به آینه دار احتیاج نیست

۸

از بس هوای کشور مازندان ترست

مخمور را به آب خمار احتیاج نیست

۹

از جوش صید، پر نتواند گشود تیر

اینجا کمین برای شکار احتیاج نیست

۱۰

رنگینی کلام، گلستان من بس است

صائب مرا به باغ و بهار احتیاج نیست

تصاویر و صوت

نظرات