صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۰۵۷

۱

از پیچ و تاب جسم، روان را ملال نیست

در ساز، نغمه را خبر از گوشمال نیست

۲

آزادگان ز خست افلاک فارغند

سرو بهشت را غمی از خشکسال نیست

۳

روشندلان ز مرگ محابا نمی کنند

خورشید را ملاحظه ای از زوال نیست

۴

اظهار فقر کار فرومایگان بود

آنجا که فقر هست زبان سؤال نیست

۵

از پاشکستگان چراغ است تیرگی

در هر سری که عقل بود بی ملال نیست

۶

در کیش ما که لاف تمامی بود ز نقص

اظهار نقص هر که کند بی کمال نیست

۷

اهل کمال را لب اظهار خامش است

منت پذیر ماه تمام از هلال نیست

۸

صائب هزار پله ز خاکم فتاده تر

در وادیی که نقش قدم پایمال نیست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۵۵۲

نظرات

user_image
محسن حیدرزاده جزی
۱۳۹۸/۱۱/۰۹ - ۲۳:۰۸:۳۱
آزاد بلگرامی در خزانه عامره بیت ماقبل آخر این غزل را به زیبایی رمزگشایی کرده است ؛ظاهر بیت به خاطر تناسب ماه و هلال گمراه کننده است و خواننده را به یاد بدر می اندازد در صورتی که ماه تمام در این جا به معنی ماه قمری سی روزه است که اتمام آن ، نیازی به رؤیت هلال ندارد .