
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۰۶۰
۱
در کاروان ما جرس قال و قیل نیست
در عالم مشاهده راه دلیل نیست
۲
عیبی به عیب خود نرسیدن نمی رسد
گر ثقل خود ثقیل بداند ثقیل نیست
۳
بگریز در خدا ز گرانان که کعبه را
اندیشه از تسلط اصحاب فیل نیست
۴
چرخ کبود دشمن فرعونیان بود
ورنه کلیم را خطر از رود نیل نیست
۵
گردون سیاه کاسه ز طبع خسیس توست
هر جا طمع وجود ندارد بخیل نیست
۶
زاهد به آب رانده پندار باطل است
ورنه شراب تلخ کم از سلسبیل نیست
۷
در گوش عارفی که بود هوش پرده دار
یک برگ بی صدای پر جبرئیل نیست
۸
بازیچه محیط حوادث شود چو موج
در دست هر که لنگر صبر جمیل نیست
۹
صائب خموش چون نشود پیش اهل حال؟
آنجا مجال دم زدن جبرئیل نیست
تصاویر و صوت


نظرات