صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۰۷

۱

می کند پامال، تن آخر دل آسوده را

می شود دامن کفن این پای خواب آلوده را

۲

جز پشیمانی ندارد حاصلی طول امل

چند پیمایی مکرر این ره پیموده را؟

۳

آن که دارد آرزوی راه بی پایان عشق

کاش می دید این دل و دست و قدم فرسوده را

۴

می کشد در حلقه فرمان به اندک فرصتی

گوشمال آسمان، گوش سخن نشنوده را

۵

از دل شب می کند در یوزه روز سیاه

دید تا ماه تمام آن روی مشک اندوده را

۶

دل چو غافل شد ز حق، فرمان پذیر تن شود

می برد هر جا که خواهد اسب، خواب آلوده را

۷

کی برابر می کنم صائب به ماه و آفتاب؟

چهره بر آستان خاکساری سوده را

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۹۱
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۱۲۸
کلیات صائب تبریزی از روی نسخهٔ خطی که خود شاعر تصحیح نموده با مقدمه و شرح حال آقای امیری فیروزکوهی از انتشارات کتابفروشی خیام، مقدمه مورخ ۱۳۳۳ شمسی - گردآورنده: ج. آزمون - تصویر ۲۰۶

نظرات

user_image
فاطمه یاوری
۱۴۰۱/۱۱/۲۸ - ۱۹:۵۱:۰۶
دل چو غافل شد ز حق، فرمان پذیر تن شود می برد هر جا که خواهد اسب، خواب آلوده را...!