صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۰۷۷

۱

گل بس که شرم ازان رخ پر خط و خال داشت

آیینه در کف از عرق انفعال داشت

۲

از چشم دام می کند امروز خوابگاه

مرغی که وحشت قفس از نفس بال داشت

۳

فیروز جنگ گشت دل شیشه بار ما

در کوچه ای که سنگ حذر از سفال داشت

۴

زیر سیاه خیمه لیلی نشسته بود

مجنون اگر چه چشم به چشم غزال داشت

۵

جز دود دل نچید گلی از وصال شمع

فانوس ساده لوح چها در خیال داشت

۶

امروزه خنده طرح به گلزار می دهد

آن روزگار رفت که صائب ملال داشت

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۵۶۲

نظرات

user_image
صادق
۱۳۹۳/۱۲/۲۸ - ۰۲:۱۳:۳۳
بیت آخر اینجور درسته:امروز خنده طرح به گلزار می دهدآن روز شوم رفت که صائب ملال داشتروز شوم به جای روزگار