صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۰۷۹

۱

روزی که عشق داغ مرا بر جگر گذاشت

از شرم، لاله پای به کوه و کمر گذاشت

۲

عاقل ز دست دامن فرصت نمی دهد

نتوان جنون خود به بهار دگر گذاشت

۳

آن گرمرو ز سردی ایام آگه است

کز نقش پا چراغ به هر رهگذر گذاشت

۴

پیداست سعی آبله پایان کجا رسد

در وادیی که برق سبکسیر پر گذاشت

۵

در پیچ و تاب عمر سر آورد چون کمند

صیاد پیشه ای که مرا از نظر گذاشت

۶

محمود نیست ظلم به دلهای بیگناه

زلف ایاز در سر این کار سر گذاشت

۷

آسوده ام که پیر خرابات چون سبو

بالین ز دست خویش مرا زیر سر گذاشت

۸

از ساحل نجات به بحر خطر فتاد

از حد خود کسی که قدم پیشتر گذاشت

۹

شبنم در آرزوی رخ لاله رنگ تو

دندان ز برگ لاله و گل بر جگر گذاشت

۱۰

صائب مکش سر از خط تسلیم زینهار

کان کس که پا کشید ازین راه، سر گذاشت

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۵۶۳

نظرات