صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۱۱۰

۱

در چشم غلط بین نبود وضع جهان راست

چون جوی بود کج، نرود آب روان راست

۲

شد بیخبری خضر ره کوی خرابات

آمد به غلط تیر کج ما به نشان راست

۳

در طینت پیران اثری نیست دوا را

از دست نوازش نشود پشت کمان راست

۴

از سختی ره راهرو عشق ننالد

تا کعبه توان رفت به این سنگ نشان راست

۵

بلبل دلی از رد به فریاد تهی کرد

ای وای ز دردی که نیاید به زبان راست

۶

چون تیر ز روشن گهران گرد برآورد

تا با که شود این فلک سخت کمان راست

۷

چون شمع اگر قطره اشکی نفشانی

مگذر ز سر خاک من ای سر روان راست

۸

در سوختگان نشو و نماهاست شرر را

ای زهره جبین مگذر ازین لاله ستان راست

۹

شایسته لنگر نبود حلقه گرداب

در زیر فلک صبح نفس کرد چسان راست؟

۱۰

صائب شود آفاق معطر ز شمیمش

چون غنچه کسی را که بود دل به زبان راست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۵۷۶

نظرات