
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۱۱۱
۱
جمعیت اسباب، حجاب نظر ماست
هر کس که شود رهزن ما، راهبر ماست
۲
در ظاهر اگر شهپر پرواز نداریم
افشاندن دست از دو جهان بال و پر ماست
۳
با همت مردانه گذشتن ز دو عالم
یک منزل کوتاه دل نوسفر ماست
۴
هر جا که شود چاشنی عشق پدیدار
گردیده مورست، که تنگ شکر ماست
۵
روی نگه ماست به صد راه چو مژگان
هر چند که آن پاک گهر در نظر ماست
۶
سرمایه عیشی که به آن فخر توان کرد
خشتی است که از کوی تو در زیر سر ماست
۷
گر بر جگر کوه گذارند شود آب
داغی که ز عشق تو نهان در جگر ماست
۸
روشن شود از ریختن اشک، دل ما
ابریم که روشنگر ما در جگر ماست
۹
صائب کند از جلوه دل اهل نظر خون
بر چهره هر لاله که داغ نظر ماست
تصاویر و صوت

نظرات