صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۱۱۴

۱

خمخانه افلاک تهی ساخته ماست

دیری است که این میکده پرداخته ماست

۲

آن گوهر نایاب که در بحر نگنجد

در سینه غواص نفس باخته ماست

۳

سیلاب خس و خار وجودست جهان را

رازی که نهان در دل بگداخته ماست

۴

یک سرو به آزادی ما نیست درین باغ

از صبح ازل این علم افراخته ماست

۵

بس چشمه که از دیده خورشید گشاید

نوری که در آیینه پرداخته ماست

۶

با همت ما روی زمین دامن خالی است

برداشته نه فلک انداخته ماست

۷

رنگینی دارست ز بیباکی منصور

رعنایی سرو از نظر فاخته ماست

۸

صبحی که ازو شور در آفاق فتاده است

فردی ز بیاض نفس باخته ماست

۹

هر چند کسی نیست به افتادگی ما

از چرخ مگویید، که انداخته ماست

۱۰

صائب که بر او نغمه طرازی است مسلم

خون در دلش از ناله بگداخته ماست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۵۷۸

نظرات