صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۱۲۸

۱

پیچیدن سر از دو جهان افسر عشق است

برخاستن از جان، علم لشکر عشق است

۲

گلگونه رخسار گهر گرد یتیمی است

خواری و غریبی پدر و مادر عشق است

۳

گر دفتر عقل است ز جمعیت اوراق

از هر دو جهان فرد شدن دفتر عشق است

۴

تنها نگرفته است همین روی زمین را

چون بیضه فلک در ته بال و پر عشق است

۵

سر بر خط حکمش ننهد خاک، چه سازد؟

جایی که فلک بنده و فرمانبر عشق است

۶

حرفش ز دل سوخته ام دود برآورد

آتش بود آن آب که در گوهر عشق است

۷

بر حلقه در، در حرم وصل برد رشک

هر حلقه چشمی که ادب پرور عشق است

۸

چون نار کند شق دل مینای فلک را

این باده پر زور که در ساغر عشق است

۹

از عشق بود هر که رسیده است به جایی

پرواز کمالات به بال و پر عشق است

۱۰

شیرین سخن افتاده اگر خامه صائب

زان است که نیشکر بوم و بر عشق است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۵۸۶

نظرات