صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۱۴۵

۱

دل نقطه بسم الله دیوان جنون است

جان رشته شیرازه فرقان جنون است

۲

پیکان قدر، غنچه پژمرده عشق است

شمشیر قضا، موجه عمان جنون است

۳

این عقل که هنگامه گفتار فرو چید

موری است که در دست سلیمان جنون است

۴

شوری که نمکسود کند مغز زمین را

گردی ز نمکدان سر خوان جنون است

۵

یونان خرد را صدف بحر نمودن

موقوف به یک موجه طوفان جنون است

۶

مغزم به سر از خشک دماغی کف خاکی است

کو روغن بادام، که طغیان جنون است

۷

لاحول خرد شد سر دیوانه ما را

زنجیر که بسم الله دیوان جنون است

۸

صائب سر من پوچ شد از زمزمه عقل

خرم سر آن کس که به فرمان جنون است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۵۹۴

نظرات