صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۱۷۸

۱

در زیر فلک نیست اگر همنفسی هست

در پرده غیب است اگر دادرسی هست

۲

بیرون چه کشی دلو تهی از چه کنعان؟

غافل مشو از یاد خدا تا نفسی هست

۳

زخمی است که الماس در او ریشه دوانده است

تا در دل مجروح، هوا و هوسی هست

۴

زنهار چو صید حرم از کوی خرابات

مگذار برون پای طلب تا عسسی هست

۵

بر مرغ گرفتار، فضای قفس تنگ

گلزار بهشت است اگر هم قفسی هست

۶

بر سیل سبکسیر شود خار پر و بال

سهل است اگر در ره ما خار و خسی هست

۷

در ترک تمنا بود آسودگی دل

تلخ است شکر خواب به هر جا مگسی هست

۸

بی جذبه محال است ز دل ناله برآید

فریاد، دلیل است که فریادرسی هست

۹

چون مهلت اوراق خزان دیده دو روزی است

در قافله عمر اگر پیش و پسی هست

۱۰

این است که گاهی به دعا یاد نمایند

از مستمعان صائب اگر ملتمسی هست

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۶۰۹

نظرات