
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۱۹۷
۱
ایام بهاران سبک از دیده ما رفت
از دست به هم سودنی این رنگ حنا رفت
۲
شد موسم گل طی به شکرخنده برقی
برگ طرب باغ به تاراج صبا رفت
۳
شیرازه مجموعه گلزار فرو ریخت
سنبل چو سر زلف پریشان به هوا رفت
۴
نرگس ز نظر دور به یک چشم زدن شد
هر چند که از راه بصیرت به عصا رفت
۵
آمد به چمن غنچه گل با کف پر زر
چون برگ خزان دیده تهیدست و گدا رفت
۶
از همرهیش در جگر لاله نفس سوخت
از بس که به تعجیل گل لعل قبا رفت
۷
در یک نفس از کیسه گلزار شکوفه
چون سیم و زر از پنجه ارباب سخا رفت
۸
پیچید سراپرده خود ابر بهاران
از فرق چمن سایه اقبال هما رفت
۹
شد رفتن گل باعث خاموشی بلبل
از باغ به یکبار برون برگ و نوا رفت
۱۰
از حیرت نظاره آن سرو گل اندام
از خاطر اشجار چمن نشو و نما رفت
۱۱
صائب ز نظربازی بی پرده شبنم
از چهره گلهای چمن رنگ حیا رفت
تصاویر و صوت

نظرات