
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۲
۱
رُتبهٔ بالِ پری باشد پَرِ تیرِ ترا
شوخی چشمِ غزالان است زِهگیر ترا
۲
میشود سرسبز از عمرِ ابد، آن را که کِشت
دادهاند از چشمهٔ خضر آبِ شمشیر ترا
۳
چرخ نتواند نگاهِ کج به مجنونِ تو کرد
شیر میبوسد زمین از دور، نخجیر ترا
۴
شاهدِ گویاست بر حسنِ تمام اجزای تو
ناتمامی، در کفِ نقاش، تصویر ترا
۵
وه چه سلطانی، که بر گردن عزیزِ مصر را
منّتِ زلفِ گرهگیرست زنجیر ترا
۶
حسنِ دوراندیش آمادهاست از خط گِردِ مشک
تا کند در منتهای حسن، تعمیر ترا
۷
میشمارد گوهرِ شهوار را اشکِ یتیم
قلبِ صائب چون فریبد دیدهٔ سیر ترا؟
تصاویر و صوت

نظرات
شهرزاد موسوی