
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۲۰۵
۱
در وطن جوهر سخن خوارست
در نگین نام رو به دیوارست
۲
در غریبی کند سخن شهرست
گل نمایان به طرف دستارست
۳
نیست از جذب کهربا نومید
کاه هر چند زیر دیوارست
۴
بر ندارد کسی که بار از دل
دیدنش بر دل جهان بارست
۵
پاس رخسار گلعذاران را
عرق شرم، چشم بیدارست
۶
بیکسان را غمی نمی باشد
غم عالم به قدر غمخوارست
۷
دل عاشق کجا و کعبه و دیر؟
کودک شوخ، خانه بیزارست
۸
هر بلندی که آخرش پستی است
پیش صاحب بصیرتان دارست
۹
مور تلخی نمی کشد صائب
خاک بر قانعان شکرزارست
نظرات