
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۲۰۶
۱
تا سپهر کبود سیارست
سینه آیینه دار زنگارست
۲
گوشه امن، سینه هدف است
پله عافیت سر دارست
۳
سبزه در دست و پای افتاده است
خار، بالانشین دیوارست
۴
خر عیسی به گل فرو رفته است
دور دجال برق رفتارست
۵
خاکساری حصار عافیت است
کوتهی پشتبان دیوارست
۶
اعتبار از میان چو برخیزد
بیضه مور، مهره مارست
۷
از تف آه آسمان سیرم
کهکشان همچو نبض بیمارست
۸
دهن صبح پر ز خون شفق
چون نگردد، که راست گفتارست
۹
دام گردون به خاک پوسیده است
یک رم آهوانه در کارست
۱۰
تو ملایم نگشته ای صائب
ورنه سیر سپهر هموارست
نظرات