
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۲۲۱۵
۱
صدق، روشنگر ضمیر من است
صبح روشن ضمیر، پیر من است
۲
موری از من نمی شود پامال
کف دست دعا سریر من است
۳
نیستم امت تن آرایان
خلق خوش جامه حریر من است
۴
دولت افتاده است در قدمم
پر و بال هما حصیر من است
۵
به گریبان اگر نپردازم
کاوش سینه دستگیر من است
۶
رم آهو به آن سبکپایی
داغ طبع کناره گیر من است
۷
بلبل خوش نوای نیشابور
خجل از طبع بی نظیر من است
۸
آفتاب شکفته رو صائب
گلی از گلشن ضمیر من است
تصاویر و صوت

نظرات