صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۲۲۷

۱

از غیرت رکابت از دیده خون روان است

اما چه می توان کرد پای تو در میان است!

۲

سر جوش نوبهارست روی شکفته تو

رنگ شکسته من ته جرعه خزان است

۳

از شکوفه عاشقان را در خاک و خون کشد عشق

گردد دلیل صیاد زخمی که خونچکان است

۴

از حرف راست گردد پر خون دهن چو سوفار

دایم ز تیر شیون در خانه کمان است

۵

بلبل ز ساده لوحی در آشیان طرازی است

در گلشنی که خاکش با باد همعنان است

۶

ما می زنیم از جهل هر دم به دامنی دست

هر چند روزی ما در دست آسمان است

۷

گوری است پر ز مرده صائب قلمرو خاک

گردون پر ستاره یک چشم خونفشان است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۶۳۲

نظرات