صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۲۲۲۹

۱

هم بلبل است خندان، هم باغبان شکفته است

دیگر چه گل ندانم در گلستان شکفته است

۲

یارب که می خرامد بیرون ز خانه کامروز

هر جا گل زمینی است تا آسمان شکفته است

۳

جان می دهد به عاشق روی عرق فشانش

از آب خضر گویا این گلستان شکفته است

۴

از تنگنای غم دل بیرون نیاید آسان

خون خورده غنچه عمری تا یک دهان شکفته است

۵

خمیازه نشاط است روی گشاده گل

ورنه که از ته دل در این جهان شکفته است؟

۶

از خنده برق را نیست مانع هجوم یاران

در عین گریه ما را دل همچنان شکفته است

۷

از خصم خنده رویی برق جگر گدازست

ایمن مشو به رویت گر آسمان شکفته است

۸

چون دل گرفته باشد ماتم سراست عالم

ورزان که دل شکفته است صائب جهان شکفته است

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی  - به کوشش محمد قهرمان، ج ۲ (غزلیات: ت ـ خ) - صائب تبریزی - تصویر ۶۳۳
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۳۸۸

نظرات

user_image
حیران
۱۳۹۳/۱۰/۲۷ - ۱۸:۱۴:۳۰
فکر میکنم بیت اول اشتباه تایپ شده چون وزن غلط است در کتاب دویست و یک غزل صائب اینطور نوشته:هم بلببل است خندان...
user_image
آرمین عبدالحسینی
۱۳۹۷/۰۶/۰۵ - ۱۳:۳۳:۵۲
خون خورده غنچه عمری تا یک دهان شکفته است